1402/3/13
این روزها گفته میشود امسال نباید عزاداری کنید! به جای گریستن برای امام حسین باید بر غم مردمان خوزستان بگیریید. از این دست حرفها خوراک توئیتها و استوریها و استتوسهای موبایلها شده است.
در اینکه خوزستان بخشی از وجود ماست تردیدی نیست اما اینکه به خاطر چنین دردی، از اموری دیگر چشمپوشی کنیم کمی غیر منطقی به نظر میرسد. مثل آن است که بگوییم، هرگونه مراسم اعم از غم و شادی، عزا و جشن تولد، عروسی و ترحیم، جشن فارغ التحصیلی و بزرگداشت انسانهای بزرگ و فرهیخته همه باید تعطیل شوند.
عزای حسینی مفهوم والایی دارد که تعطیلی آن، با چنین دلایلی، نه تنها نادرست است که فرآیند آگاه سازی و روشنگری پیرامون دیندارانِ بیدین را برای همیشه از بین خواهد برد.
برای فهم بهتر، موضوع را از بالا نگاه کنیم. هلی شات را روشن کنیم و فرهنگ و تاریخ عزای حسینی را از بالاترین نقطه نظاره کنیم.
عزاداری
عزای حسینی یک رویداد اجتماعی فرهنگی است. یادآوری است بر یک ظلم بزرگ که فارغ از دین و مذهب، همهی انسانها را به دانستن آن فرا میخواند.
عزای حسینی تلاش میکند نسلها و فرهنگها را با یک تفکر آشنا کند. تفکری که یک روز جلد قرآن را به نیزه میزند و نیرنگ میکند… روز دیگر قرآن ناطق را ذبح میکند و سر آن را دوباره به نیزه میزند و الله اکبر میگوید.
عزای حسینی میخواهد بگوید هر که الله اکبر گفت، مسلمان نیست. میخواهد بگوید هر مسجدی برای خدا نیست. هر نمازی، نماز پیامبر نیست.
عزای حسینی میخواهد بگوید: مسلمانان به هوش باشید که حسین بن علی را مدعیان مسلمانی کشتند.
حالا دوربینهای هلی شات را به سرزمین دیگری ببرید. شام و سوریه و داعش را تماشا کنید و سپس افغانستان و طالبان و القاعده. اینها الله اکبر میگویند و نماز میخوانند و قرآن را به زیبایی تلاوت میکنند.
عزای حسینی میخواهد بگوید، اینان نه مسلمانند و نه رسم مسلمانی میدانند.
عزای حسینی میخواهد بگوید حسین بن علی قربانی همین جماعت شد…
حالا به موضوع خودمان برگردیم. آیا چنین روشنگریهایی که در قالب آئینها و مراسم و فرهنگ هزارساله تعریف شده است را به خاطر مشکلاتی که پیش آمده باید تعطیل کرد؟
به نظر میرسد چنین خواستهای پیش از آنکه برخاسته از ذهن منطقی باشد، از هیجانی زودگذر ناشی شده. که البته آنهم از سر دلسوزی است که ما نیز چون آن عزیزان، به ماجرای خوزستان دلسوزیم.
اما باید بدانیم حل مشکل خوزستان در تعطیلی عزای حسینی نیست.