up

گفتارهایی پیرامون..

بلایا و فتن و ارتباط آنها با مبحث عدل الهی

110,000 تومان

نا موجود

موجودی: 0عدد

- +

درباره کتاب

کتاب "گفتارهایی پیرامون بلایا و گرفتاری‌ها" بر اساس مباحث مطرح شده در مجالس و جلسات و کلاس های دکتر سیّدحسن افتخارزاده به رشته تحریر درآمده است و در سال 1397 توسّط انتشارات نیک معارف به زیور طبع آراسته شده است. هدف از انتشار کتاب، این است که مشکلی از اعتقادات اهل عقیده را بر مبنای فرمایشات کتاب و سنّت برطرف نماید. چرا که بسیاری از بزرگان در مورد بلایا و گرفتاری‌هایی که در این دنیا برای انسان به وقوع می‌پیوندد، تحلیل‌های فراوانی کرده و استدلال خود را بیان نموده اند. مسأله تفاوت ها در آفرینش و مشاهده نقائص و کمبودها در زندگی موجودات، باعث مشاهده تفاوت های فاحشی میان زندگی دو گروه مؤمن و کافر می‌گردد. محقّقینِ مؤمن و معتقدِ مسلمان، شدیداً خود را موظّف به پاسخگویی به شُبهۀ بی‌عدالتیِ خداوند می‌دانسته و تمام تلاششان را کرده اند تا ساحتِ کبریایی خداوند را از شُبهۀ ظلم و ارتکاب قبیح، مُبرّی دانسته و آفرینش او را از بی‌نظمی و ناهماهنگی مُنزّه شمرند.

عمدۀ تحلیل ها و نگرش‌ها در مورد بلایا و مشکلات در سطح عموم و خواص را می‌توان به پنج دسته تقسیم کرد :

گروه اوّل مردمی با اعتقادات دینی و مذهبی که بلایا را ناشی از قَضا و قَدر الهی می‌دانند.

گروه دوّم افرادی که با عینک بَدبینی به جهان هستی می‌نگرند و آن را از اساس، بیهوده و شرّ می‌دانند.

گروه سوّم کسانی که معتقدند حوادث و بلایا در عالم، جزئی از سیستم طبیعت و جهان هستی است.

گروه چهارم عمدتاً عرفا و صوفیّه که بلایا و مُصیبت ها را نعمت های الهی می‌دانند.

گروه پنجم گرفتاری‌ها و مشکلات را ناشی از گناهان و معاصی بندگان می‌دانند.

 

در ادامه، دیدگاه کتاب و سنّت مورد برّرسی قرارگرفته تا حقیقت موضوع بر اساس معارف دینی بیان شود. همچنین مشخصّ گردد تا دین، چگونه چنین حوادثی را توجیه می‌نماید.

 

بلایا و گرفتاری‌ها در مکاتب بشری :

با ورود تفکّرات و اعتقادات صوفی‌گری و عرفانی به جامعۀ مسلمین که بیشتر مربوط به فرهنگ شرقی و بودیسم و هندوئیسم است، برخی معتقند که گرفتاری‌ها و بلایا انسان را به خداوند مقرّب‌تر می‌کند و نه تنها سختی و گرفتاری باعث ساخته شدن انشان می‌شود، بلکه خودِ وجودِ آن ها خیر و برکتِ محض است! همچنین هر خیر و شرّ ظاهری که به انسان می‌رسد، از طرفِ خداست. یعنی تمام اتّفاقات عالم به دست خدا انجام می‌شود! جهان یک فاعل دارد و آن هم خداست. اصلِ این موضوع به تفکّر جبری برمی‌گردد که هر چه بر سر انسان می‌آید، خداوند خواسته است و انسان مقهور تقدیراتِ الهی است و نمی‌تواند سرنوشتِ خودش را رقم بزند.

دورماندنِ جامعۀ اسلامی از مفسّران واقعیِ قرآنِ مجید یعنی اهلِ بیت پیامبر (ص)، این مصیبت را برای مسلمین به بار آورده که مسائل اساسیِ اعتقادی به درستی برای آنان تببین نشود و آیات و روایاتِ نبوی را هر کس طبق دلخواه و برداشت و سلیقۀ خود معنی کند. مسألۀ جبر و تفویض از همین جا به وجود می‌آید. در این تفکّر همه چیز خواست خداست و محتوم است. در حالی که اعتقادات برخواسته از فرمایشان ائمه (ع) کاملاً با دیدگاه فوق مخالف است.

به نظر فلاسفه، هر پدیده ای در جهان علّتی برای پیدایش دارد و همان علّت نیز خود نیازمند علّتی دیگر است. بدین ترتیب در عالم سلسله ای از علّت و معلول‌های مرتبط به هم مانند زنجیر وجود دارد که سرمنشأ این زنجیر می‌بایست خود علّتی نداشته باشد. این سرمنشأ به بیان فیلسوفان، خداوند جهان است و همۀ امور را منتسب به او می‌دانند. همچنین نتیجه گیری می‌کنند که انچه خدا خلق کرده است، بهترین صورت ممکن است و بهتر از آن قابل تصوّر نیست. یعنی بدیع تر و بهتر از آنچه هست، امکان ندارد. لذا خلقت خداوند با تمام جوانبش، بهترین صورت ممکن است!

فلاسفه موضوع شرور و نقایص و کمبودها را با تعابیر مختلف و با در نظر گرفتن چندین قاعدۀ دیگرِ فلسفی پاسخ داده‌اند که عمدۀ آن راه حل‌ها و اصول، بحث عدمی بودنِ شرور و عدمِ نیاز امر عدمی به علّت است. مسألۀ شرور و نقصان ها، آفات و بلّیات، کمبودها و اختلافات در عالمِ هستی، ضرر و خدشه ای به عدلِ الهی وارد نمی‌کند. زیرا چیزی که شرّ باشد و آفتی در آن باشد، از مبدأ خیر سر نزده و برای اَعدام علّتی لازم نداریم و با این تفکّر، بهترین پاسخ به ثنویه داده شده است. در عالم، شرور نسبت به کلّ پدیده ها در اقلیّت قرار دارند و خودِ این شرورِ اقلّی، بعضاً مجرایی برای خیر‌های بی‌شمار هستند.

خداوند آن دسته از اشیائی که خِیرشان بیش از شرّشان است را به جهت غلبۀ خِیر می‌آفریند و چیزی که خِیرش بر شرّش غلبه دارد، حِکمت خداوندِ حکیم اقتضا می کند که او را خلق کند.

 

بلایا و گرفتاری‌ها در معارفِ وحیانی :

دیدگاه قرآن و معارف اهل بیت (ع) در مورد بلایا، با تحلیل های فلسفی و اعتقادات عرفانی تفاوت دارد. اصولاً نگرش به عالَم و پدیده های آن در دیدگاه قرآن و معارف اهل بیت (ع) کاملاً مغایر با آن چیزی است که در فلسفه و عرفان بحث می‌شود. چرا که ایشان از هر طریقِ ممکن و با هر توجیه و راه حلّی که به نظرشان می‌رسیده است، اقدام کرده اند. یکی از مسائلی که باعث شده است فلاسفه در تبیین نظام هستی دچار مشکل شوند، عدم درک صحیح اراده و مشیّت الهی و چگونگی دخالت آن در جهانِ هستی و افعال انسان است. در معارف قرآن و اهل بیت (ع)، خداوند می‌تواند مسیرِ حرکت را تغییر دهد. همانگونه که به خواست خداوندِ متعال، آتش برای حضرت ابراهیم (ع) سرد شد. در معارفِ اسلامی، خِیر و شرّ نسبی نیستند و شرور لازمۀ این عالم نیستند. سررشتۀ همۀ امور در دستِ خداست و هیچ کُدام از بلایا و گرفتاری ها هم از دستش در نرفته است و او بر همۀ اتّفاقات و جزئیاتِ عالم مسلّط و آگاه است. خداوند تابعِ قوانین نیست، بلکه قوانین تابعِ خداوند هستند.

 

اراده و اذن تکوینی و تشریعیِ خداوند، یکی از آیات و معجزات معارف الهی است که از زبان پیامبر اکرم (ص) و ائمّۀ معصومین (ع) بیان شده و مُشکل گشای بسیاری از موضوعات دشوار و سختی است که متفکّرین بزرگ بشری در فهم آن دچار مشکل شده اند. مشیّت و اراده تشریعی خدا در این عالم، امر به طاعات و نهی از معاصی است. دیدگاه قرآن، پیامبرانِ الهی و اهل بیت (ع) با دیدگاه عرفا و تفکّرات ایشان ناهمگون است. دین، انسان‌ها را گرفتار و دنیا را خراب و ویران نمی‌خواهد. دینداری موجب فراوانیِ نعمت و فقر و گرفتاری، ار بین برندۀ ایمان است. وقتی حضرت ولّی عصر (عج) ظهور کنند، با آبادیِ دنیا، آخرتّ آبادتری را به انسان ها نوید می‌دهند. ایشان برای تعالی روح انسان ها و برای رساندن بشر به خدا، دنیا را خراب نمی‌کنند. اگر می‌خواهیم به خدا برسیم، از مسیرِ دنیایِ آباد بهتر می‌توان به خدا رسید. البته هدفِ دین، آباد کردنِ دنیا نیست. امّا با رعایتِ مسائل دینی، دنیا هم آبادتر می‌شود. اگر قرار بود استفاده از مال و نعمتِ دنیا بد باشد، پس بایستی خداوند پیامبرانی چون حضرت داوود و سلیمان و یوسف (ع) را به خاطر استفاده و بهرۀ مناسب از دنیا توبیخ می‌کرد. منطقِ اسلام، رها کردنِ دنیا برای رسیدن به آخرت نیست. بلکه منطق اسلام این است که از معبرِ دنیا و از دنیایِ آباد به آخرتِ آبادتر برسیم. وقتی به قرآن و سرگذشت پیامبران و اوصیا و اولیای الهی می‌نگریم، روشن می‌شود که سنّت الهی خلافِ گفتۀ عرفا است و پیامبران برای هدایت بشر و اصلاح جامعه و وضع معنوی و مادّی مردم آمده اند و برای رفع مشکلات و گرفتاری‌ها تلاش و کوشش بسیاری نموده اند.

 

کلمات "بلا" و "فتنه" و "مصیبت" به معنای امتحان است و سختی ها و مشکلات، یکی از راه‌های امتحان انسان‌ها است. خداوند متعال در همه حال -در راحتی و سختی و شرایط گوناگون- از بندگانش امتحان می‌گیرد و مبنای کار خدا، بر امتحان و آزمایش است. امتحانِ انسان در مقام عمل، اتمامِ حجّت در امتحانات استو در ظاهر انسان ها تا امتحان نشده اند، همه یکسان هستند. امّا در عمل است که راستگو و دروغگو از هم جدا می‌شوند. با امتحانِ خدا، خوب و بد از هم تمیز داده می‌شوند. البتّه خداوند قبل از امتحان، دستوراتِ لازم و راه و روش قبولی و بندگی در آن را به وسیلۀ پیامبرانِ خود به انسان ها ابلاغ کرده است. امتحانات خداوند برای همه یکسان نیست. بلکه بر اساسِ میزان قدرت و امکانات و استعداد و ظرفیّت و توانایی و سایر ویژگی های انسان ها متفاوت است. باید حقّ نعمات و داده های خدا را در حدّ خودش به جای آورد. خدا برخی را برای ارتقای مقام امتحان می‌کند. یکی از الطافِ الهی این است که خدایِ متعال در امتحاناتش، برعکس امتحاناتِ مرسوم در بین مردم، در بسیاری موارد گذشت و عفو دارد.

 

اقسام بلایا و گرفتاری هایی که در دیدگاه قرآن و معارف اهل بیت (ع) برای انسان به وجود می‌آید به شش دسته اصلی قابل تقسیم می‌باشند: مشکلاتِ خود ساخته، مشکل آفرینی ظالمان، بلایایی برای تنبیه، بلاهایی برای امتحان، گرفتاری های معصومین (ع) و گرفتاری های تکلیفیّه.

عذاب الهی در دنیا، تنها شاملِ گناه کاران نمی‌شود. از سریع ترین عذاب هایِ الهی در این دنیا، کُفران نعمت های الهی است. اِعراض و روی گردانی از ذکر خدا نیز از کارها و خطاهایی است که باعث گرفتاری می‌شود. یکی دیگر از مواردی که ممکن است سبب گرفتاری و رنج و عذاب در همین دنیا بشود، امید به غیرِ خدا و ترس از غیرِ خدا است. البته خداوند بلافاصله پس از وقوعِ گناه، انسان ها را مجازات نمی‌کند. خداوند از بابِ لطف، امتحان و استدراج، به انسان ها در این دنیا فرصتِ توبه می‌دهد.

دشمنان اهل بیت (ع)، سرمنشأ تمام گرفتاری ها و مشکلات هستند. بالاترین مقام عالَم خلقت، وجود مقدّس حضرت خاتم النبیّین (ص) است و طبق دیدگاه هر دو گروه شیعه و اهل سنّت، ایشان در بین مخلوقات بالاترین مقام را در نزد خدا دارند و اگر ایشان نبودند، خدا سایر موجودات و آسمان ها و زمین را نمی‌آفرید. یک سری از بلایا و گرفتاری ها، مخصوص مؤمنان است، امّا خیلی پایین تر از سطوحی که برای انبیا و اولیا الهی وجود دارد. برخی از صدمه هایی که به افرادِ مؤمن می‌رسد، برای تطهیرِ گناهان آنان است. مکافات در دنیا برایِ پاک شدن از گناهان، بهتر از مکافات در آخرت است.

 

 

وظایف اعتقادی و عملی نسبت به بلایا و گرفتاری ها :

آنچه باید در مورد بلایا دانست، تشخیص بین خِیر و شرّ است و بین نعمت، فضیلت و کرامت تفاوت است. فضیلت و بهره مندی بیش تر از نعمات، نشانۀ قُرب الهی نیست و خِیر و شرّ نسبی نیست. یکی از وظایفِ ما در مواجهه با بلایا و گرفتاری ها، عدم قضاوت در مورد بلایا و لزوم اعتقاد به عالمِ غیب و تمکین در برابر مقدّرات الهی است. خداوند به ما علمِ غیب و قدرت بیشتر نداده است. بهترین ادعیه، درخواست تأدیب و فهم از خداوند است.

از مهمّ ترین کلیدها و توصیه ها برای پیشگیری از رفع گرفتاری ها، اصلاحِ اعمال است. یکی از مباحث مهّم و ظریف اعتقادی، تأثیر افعالِ انسان بر زندگی و سرنوشت خودش است. عمل به دستوراتِ دینی، بیشترین نقش را در پیشگیری و یا رفع بلایا و گرفتاری را دارد. از مهمّترین دلایل حقّانیّت مکتب ، همین دستورات فوق العاده است. با پرهیز از تنبلی و بیکاری می‌توان از نکبت ها و گرفتاری‌ها رها شد. چرا که تلاش در دنیا و دنیاخواهِ درست، ارزشمند است. با خودداری از گناه، توبه و استغار از گناهان و دوری از نا اُمیدی و کمک به گرفتاران، می‌توان راه نجاتی یافت. مکافات و عکس العملهای اعمال، ذاتی و الزامی نیست. شُکرِ خدا در راحتی و سختی و شُکر نعمتهای الهی، مالِ انسان را از خطرِ آفت و نقصان و بلا و نابودی حفظ می‌کند. یکی از بهترین دُعاها برای رفع گرفتاری، دُعای جوشن صغیر است. رضایت به قضا و قَدرِ الهی و صبر بر گرفتاری ها و بلایا، از وظایف دیگرِ مؤمنان است. خدمتگزاری به حضرت مهدی (عج)، کلیدی برایِ رفع بلایا و گرفتاری ها است.

خدایا، توفیق خواندنِ دِعایِ نُدبه را به ما عنایت فرما تا ....