حرکتِ سالم و مطمئن در این مسیرِ پرخطر، آن زمان میسّر میشود که قلبِ آدمی از صفا و نورانیّت برخوردار باشد و این مهمّ ترین ملزوماتِ انسان برای طیّ این راه است.
قلبّ قاسی و سخت و منجمد، توانِ پیمودنِ مسیرِ کمال را ندارد و بلکه قساوتِ قلب موجبِ دوریِ انسان از خداوندِ سبحان میگردد، که این به معنایِ هلاکت و تیره روزی اوست. آنچه که میتواند جانِ انسان را از این بیماریِ مُهلک نجات بخشد و از بیراههای که رفته است به راهِ مستقیم بازگرداند، موعظه است.
از آنجا که خداوندِ رئوفِ حکیم تمامی ابزارِ لازم برایِ سعادت انسان را در این دنیا تأمین نموده است، این موضوع را نیز رها نکرده و مکرّراً در کتاب خود، انسان ها را موعظه فرموده است. تا جایی که نزولِ قرآن را در مقامِ موعظه معرّفی میفرماید. موعظه کردن نیاز به لوازمی دارد که مهمّ ترین آنها این است که خودِ موعظه گر به آنچه وعظ مینماید، عامل باشد و متحقّق به معنایِ آن باشد. انبیاء و ائمّۀ اطهار (ع) که پاکترین آدمیان بوده اند و از آلودگیِ دنیا برکنار هستند، بهترین موعظه کنندگان هستند. و چه بسیار است نیازِ ما به این موعظه در این زمان که تیرهایِ زهرآلودِ دنیا و فریبندگیهای آن شدیدتر و بیشتر از هر زمان و از هر جهت بر سرِ مؤمن فرو میبارد. در این شرایطِ خفقانآورِ سلطۀ دنیا، این موعظه برای اهلش حُکمِ نسیمِ روحبخشی را دارد.
شرحِ حال
روزی ابوذر غفاری در رَبَذه ( تبعیدگاهش) به ابوالاسود دئلی میگوید زمانی در مدینةالنبی و در ابتدایِ روز وارد مسجد شده که آن زمان، در آنجا هیچکسی جز رسولِ خدا (ص) و حضرت علی (ع) نبودند. خلوت بودنِ مسجد را غنیمت شمرده و از رسول خدا (ص) درخواستِ موعظه و وصیّتی مینماید تا خداوند به واسطۀ آن، فایده و نفعی به او برساند. رسول خدا (ص) او را تکریم کرده و از اهلِ بیت خود خوانده و او را وصیّتی میکند که مُشتمل بر همۀ راههایِ خیر و نیکی است و به او میفرماید آن را حفظ و مراعات نماید تا بهرهای عظیم از رحمتِ الهی نصیبش شود.
مختصری از گنجینۀ حیات
آنگونه خداوند را بندگی کن که گویا او را میبینی. چه، اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند.
آغازِ بندگیِ خداوند، معرفت اوست. او دانایِ بر جزئیاتِ امور و آگاه است و بر هر چیزی تواناست.
ایمان به پیامبر اسلام (ص) و اقرار به اینکه خدایِ متعال او را به سویِ تمامیِ مردم فرستاده است.
دوستی با اهلِ بیت (ع) پیامبر اسلام (ص) که خداوند هر پلیدی و زشتی را از ایشان دور کرده است.
خداوندِ عزّوجل، اهل بیت (ع) را در میانِ امّت، مانند کشتی نوح قرار داده است.
دو نعمت است که بسیاری از مردم در آن زیانکارند: سلامتی و فراغت.
پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت بدان: جوانیات را قبل از پیریات، سلامتیات را قبل از بیماریات، بینیازیات را قبل از فقرَت، فراغتت زا قبل از گرفتاریات و زندگانیات را قبل از مرگت.
اگر به مرگ و سرعت حرکتش نظر میکردی، آمال و آرزوها و گولِ زندگیاش را دشمن میداشتی.
بدترینِ مردم نزدِ خدا در روزِ قیامت، عالِمی است که از علمِ خود بهره نبرد. هرکس به دنبالِ علم باشد برایِ اینکه مردم را بفریبد و به آنها نیرنگ بزند، بویِ بهشت را نخواهد یافت.
هرگاه از علمی از تو سؤال کردند که آن را نمیدانی، بگو نمیدانی تا از عواقبش نجات یابی.
هرکس خوبی و خیری بکارد، بزودی خوبی و خیر دِرو کند و هرکه بدی و شرّ بکارد، بزودی ندامت و پشیمانی دِرو خواهد کرد. و هر کس آنچه را که کاشته است، برداشت میکند.
به هرکس خیری برسد، قطعاً خداوند است که به او داده و هر کس از بدی و شرّ حفظ شود، این خداوند است که او را حفظ فرموده است.
پرهیزکاران شریف و بزرگند و دین شناسان پیشرو و رهبر. همنشینیشان باعث افزایش فضیلت و شرف است.
هرکس گفتارش با کردارش مطابقت کند، او بهرۀ خود را از کمالات برده است. و هر کس سخنش با عملش سازگار نباشد، خود را سرزنش میکند.
انسان به جهت گناهی که مرتکب میشود، از روزی محروم میگردد.
رها کن چیزی را که به تو مربوط نیست و سخن مگو در موضوعی به فایدهای برایت ندارد و زبانت را نگهدار، همانطور که سیم و زرِ خود را نگهداری میکنی.
خداوند روشنیِ چشم و سُرورِ قلبی پیامبر (ص) را در نماز قرار داده است.
هیچ مؤمنی نیست که به نماز بایستد مگر آنکه خیر و نیکی به اندازۀ فاصلۀ او تا عرش بر او فرو میریزد.
نماز ستونِ دین است و ذکر خداوند متعال و دعا و گفتار خیر، مهمتر است.
دنیا زندانِ مؤمن و بهشتِ کافر است و هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در دنیا محزون و غمگین است.
زیرک کسی است که نفسِ خود را به زحمت اندازد و برایِ بعد از مرگ کار کند. و عاجز کسی است که از نفسِ خود و تمایلاتش پیروی کند و با این حال توقّعاتی نیز از خداوند عزّوجل داشته باشد.
هرگاه خداوند متعال خیرِ بندهای را بخواهد، او را فقیه و دینشناس میکند و او را به دنیا بیرغبت و بیاعتنا میسازد و چشمش را به عیوبِ خویش باز میفرماید.
حبّ مال و حبّ جاه چیزی از دینِ آدمی به جا نمیگذارد و تمامیِ آن را نابود میکند.
به جا آوردنِ دو رکعت نمازِ مختصر که با تفکّر و تدبّر همراه باشد، بهتر است از یک شب نماز خواندن در حالی که قلب غافل باشد.
حقّ سنگین و تلخ است و باطل سبک و شیرین. و چه بسیار شهوت کوتاهی که غمی طولانی به دنبال دارد.
قبل از اینکه به حسابت رسیدگی شود، به حسابِ خودت برس. که این بازخواستِ فردایت را سبکتر و راحتتر میکند.
مثالِ کسی که بدونِ عمل صالح دعا میکند، مثل کسی است که بدونِ زهِ کمان تیراندازی میکند.
همنشینِ صالح و خول بهتر است از تنهایی. و تنهایی بهتر است از همنشینِ بد. کلامِ خوب بهتر است از سکوت و سکوت بهتر است از کلامِ بد.
سخن اضافی را ترک کن و آن مقداری از سخن که تو را به مقصودت برساند کافی است. برایِ اینکه انسان دروغ گفته باشد، همین کافی است که هرچه را میشنود نقل کند.
از علائمِ بزرگ شمردن و احترام به خدایِ متعال، احترام به پیرانِ مسلمان و احترام به حافظینِ قرآن که به آن عمل کنند و احترام به حاکمِ دادگر و عادل است.
هر نشستی در مسجد لغو و باطل است مگر برایِ سه چیز: قرآن خواندنِ نمازگزار در نماز، ذکرِ خداوندِ متعال و سؤال کردن از مسائل و معارفِ دینی.
هرکس بخواهد از گرامیترین مردم باشد، باید که خدایِ عزّوجل را درنظر داشته باشد و تقوا پیشه کند.
هرکس تقوایِ خدا داشته باشد، برایِ او رهایی و گشایش قرار میدهد و از جایی که گمانش را نمیکند به او روزی میدهد. و هرکس بر خدا توکّل کند، او برایش کافی است. همانا خداوند کارِ خود را به نتیجه و هدف میرساند و خداوند برایِ هرچیزی اندازهای مقرّر فرموده است.
خدایِ تبارک و تعالی به ظواهرِ شما و اموالتان و سخنانتان اعتنایی ندارد، بلکه توجّه میفرماید به قلبهایتان و اعمالتان.
نیّت و عزمِ انجامِ کار خیر را داشته باش، حتّی اگر موفّق به انجام آن نشوی؛ تا آنکه نامت در جملۀ غافلان ثبت نگردد.
کسی که از برادرِ مسلمانش در برابرِ غیبت دفاع کند، بر خداوند عزّوجل حقّ دارد که او را از اتشِ جهنّم آزاد نماید.
سخنچین لحظه ای از عدابِ خداوند عزّوجل در آخرت آسوده نخواهد بود.
هر کس در حالی بمیرد که در قلبش ذرّه ای کبر باشد، بویِ بهشت را نخواهد یافت مگر آنکه قبل از آن توبه کند. بیشتر کسانی که داخلِ آتش جهنّم میشوند، مستکبران و گردنکشانند.